| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
شهر تبریز بارها در طول تاریخ ویران و تجدید بنا شدهاست. بنای این شهر بهدوران اشکانی و ساسانی میرسد؛ و در آغاز دوران اسلامی هم معروف بوده است. تبریز در طی حکومت چهارصدسالهٔ خاندان «رَوّادی» و اسکان قبیلهٔ عرب «اَزْد»، بهشکوفایی میرسد. اوج شکوفایی این شهر در زمان ایلخانان بودهاست؛ زمانی که تبریز پایتخت قلمرویی بهوسعت نیل تا آسیای مرکزی بودهاست. این شهر در سدههای گذشته، شاهد حوادث متعددی از قبیل اشغال توسط بیگانگان و زمینلرزههای مهلک بودهاست. تبریز پایتخت آققویونلوها و قراقویونلوها و اولین پایتخت حکومت صفویه و آغازگر انقلاب مشروطه علیه استبداد محمدعلی شاه بودهاست.
شهر تبریز به سبب موقعیت خود، از مراکز تجاری منطقه بودهاست و هماکنون یکی از مراکز صنعتی ایران میباشد. این شهر در دو قرن اخیر مبدا بسیاری از تحولات اجتماعی، فرهنگی و صنعتی در ایران بوده است و نقشی کلیدی در تحولاتی مانند انقلاب مشروطیت و انقلاب ۱۳۵۷ و مدرنیزه کردن ایران داشته است.
ارتباط شهر تبریز با یکسری از شهرهای دوران مادها در میان محققین مورد بحث است.[۱] شهر کنونی تبریز برروی خرابههای شهر تاوریس (بارها) بنا شدهاست. تاوریس یکی از بااهمیتترین مراکز بازرگانی منطقه بوده و بهعنوان پل ارتباطی بین شرق و غرب اهمیت فراوانی داشتهاست. این شهر در زمان حکمرانان اشکانی تبار ارمنستان پایتخت ارمنستان بودهاست.[۲] [۳] هرچندولادیمیر مینورسکی در دانشنامهٔ اسلام بیان میکند که این داستان که شاه اشکانیتبار ارمنستان به خاطر انتقام کشتهشدن اردوان آخرین پادشاه اشکانی بهدست اردشیر بابکان، مؤسس سلسله ساسانی، تبریز را اشغال کرده و این شهر را پایتخت ارمنستان قرار میدهد، براساس نوشتههای واردان،[۴] (تاریخنگار ارمنی در قرن چهاردهم میلادی) و در منابع قدیمی بهچنین چیزی اشارهنشدهاست و این روایت ریشههای عامیانه دارد.[۱] در کتاب تاریخ ایران چاپ دانشگاه کمبریج آمدهاست که شهر تبریز در اوایل دوره ساسانی یعنی قرن سه یا چهار میلادی بناشدهاست و یا به احتمال بیشتر در قرن هفتم این واقعه اتفاق افتادهاست.[۵]
در زمان فتح آذربایجان بهدست اعراب در سال ۲۲ هجری قمری آنگونه که در کتاب فتوح (نوشتهٔ البلاذری) آمدهاست، توجه سپاه اعراب بیشتر متوجه شهر اردبیل بودهاست و حتی نامی از تبریز در فهرست شهرهایی که مرزبان پارسی از آنها سربازگیری کرده بود، نیامدهاست. چنین پیداست که تبریز همانگونه که فاستوس[۶] بیزانسی اشارهکردهاست، در قرن چهارم میلادی ویران شدهبوده و در زمان حملهٔ اعراب قریهای کوچک بیش نبودهاست.[۱]
پس از فتح آذربایجان گروهی از اعراب در آذربایجان ساکن شدند. در زمان خلیفه منصور عباسی (۱۳۶ـ ۱۵۸)، حدود ۱۳۷، مردی به نام رَوّاد از قبیلة اَزْد، از قبایل مشهور یمن، در تبریز مسکن گزید و پسران او اقدام به ساخت نخستین دیوار شهر کردند. بگفته یاقوت حموی، «تبریز تا زمان روّاد ازدی، قریه بود، روّاد آنجا را آباد کرد و پس از او پسرش وجنا با برادرانش در آنجا عمارات و قصوری ساختند و آنجا را با حصار و دیواری محکم استوار کردند و مردم در آن شهر ساکن شدند.» این شهر از نیمة اول قرن سوم هجری رو به گسترش نهاد و اهمیت آن در منطقه آذربایجان به اندازهای بود که متوکل عباسی، پس از زمین لرزة سخت و ویرانگر تبریز در ۲۴۴، بی درنگ فرمان بازسازی شهر را صادر نمود. علاءبن احمد ازدی که از حدود ۲۵۱ مأمور امور مالی ارمینیه و آذربایجان بود، در ۲۶۰ در برابر حاکم جدید آذربایجان، ابوالرُّدَینی عمربن علی بن مُرّ، نافرمانی کرد و کشته شد و بدینسان تبریز مدتی از دست خاندان ازدی خارج گردید.[۷]
نوشتههایی که از اواسط قرن چهارم هجری قمری در دست است، در مورد اندازهٔ شهر تبریز توافق نظری ندارند. نویسندگانی مانند ابن خرداذبه، بلاذری و طبری، تبریز را یکی از شهرهای کوچک آذربایجان توصیف کردهاند؛ درحالی که ابن حوقل مینویسد: «تجارت آن رواج دارد و نوعی پارچهٔ معروف ارمنی در آنجا بافته میشود». مورخ متأخرتری بهنام مینویسد: «تبریز شهر مهمی است. باروی محکمی دارد. باغهای پردرخت، آنرا احاطه کردهاست. مردم آن شجاع، پرخاشجوی و توانگرند.» [۸] تبریز که در دوره فرمانروایی ابومنصور وهسودان روّادی رو به گسترش و آبادانی نهاده بود، در اثر زمین لرزه ۴۳۴ هجری بشدت آسیب دید.[۷]بطوریکه ناصرخسرو که که در ۴۳۸، از شهر دیدن کرده است مساحت تبریز را ۱۴۰۰ در ۱۴۰۰ گام بیان کردهاست که براین اساس، بهنظر نمیرسد مساحت شهر متجاوز از یک کیلومتر مربع بودهباشد.[۸] اعضای خاندان روّادیان تا ۴۴۶، با چند وقفه، حاکمان تبریز بودند. در این سال طغرل سلجوقی، وهسودان روّادی را خراجگزار خود کرد، و به گفته ابن اثیر طغرل در ۴۵۰، مملان بن وهسودان را به حکمرانی آذربایجان گماشت. الب ارسلان، جانشین طغرل، در ۴۶۳ حملان را از حکومت آذربایجان بر کنار نمود و به فرمانرواییِ نزدیک به چهارصد سال خاندان روّادی در این سرزمین پایان داد.[۷]
در نوشتههای تاریخی از دوران سلجوقی اشارات زیادی به تبریز یافت نمیشود. در راحةالصدور آمده که طغرل جشن ازدواج خود را با دختر خلیفه در نزدیکی این شهر برپا ساخت.[۹] در ابتدای قرن ششم هجری قمری گزارش شده که - مؤسس سلسلهٔ شاهان ارمن که در اخلاط فرمان میراندند- حاکم تبریز بودهاست. در طول حکومت سلطان محمود شاهد درگیریهایی جهت تصاحب تبریز بین امیر مراغه و طغرل (برادر سلطان محمود) هستیم. بعد از وفات سلطان محمود بسال ۵۲۵ هجری قمری بین داود پسر سلطان محمود و مسعود برادر او تنشی جهت تصاحب تبریز پیش آمد که در این میان داود پیروز شد و تبریز را مقر حکومت خود ساخت. آنچنان که از شواهد تاریخی بر میآید از زمان قزل ارسلان (۵۸۲ - ۵۸۷ هجری قمری) به بعد تبریز برای همیشه پایتخت آذربایجان گردید. [۸]
در ابتدای قرن هفتم هجری قمری مغولها دو بار به تبریز حمله بردند ولی با دریافت غرامت بازگشتند. در سال ۶۲۷ هجری قمری مغولها نهایتاً بر تمام آذربایجان و خصوصاً تبریز دست یافتند.[۸]
اوج شکوفایی تبریز در زمان ایلخانان بود؛ یعنی زمانی که این شهر پایتخت قلمرویی بود که از نیل تا آسیای میانه کشیدهشدهبود. تبریز در دوران تیموریان، قراقویونلوها و اوایل سلسلهٔ صفویه نیز پایتخت ایران بودهاست.[۵] این شهر به سال ۱۵۰۰ میلادی (۹۰۶ هجری قمری) بهتصرف شاه اسماعیل درآمد و تبریز اولین پایتخت ایران جدید در دورهٔ صفویه شد. در این زمان حدود دو سوم جمعیت ۲۰۰-۳۰۰ هزار نفری تبریز سنیمذهب بودند و بهزودی سیاستهای سختی جهت تحمیل مذهب شیعه به سنیان تبریز اعمال گردید. نزدیکی این شهر بهمرز ایران و عثمانی موجب شد که این شهر در برابر تهدیدهای عثمانی آسیبپذیر شود؛ بهطوری که چندین بار بهتصرف عثمانیان درآمد تا این که شاه تهماسب صفوی در سال ۱۵۱۴ میلادی (۹۲۰ هجری قمری) پایتخت را از تبریز به قزوین منتقل کرد.[۱] تبریز در دورهٔ قاجار ولیعهدنشین این سلسله بود و ولیعهدان سلسلهٔ قاجار در این شهر اقامت میگزیدند.[۱]
این شهر در جنبش مشروطه نقشی مهم داشت و دلیری و فداکاری کسانی چون ستارخان (سردار ملی)، باقرخان (سالار ملی)، و شیخالاسلام بهپیروزی جنبش و گرفتن مشروطه منجر شد. پس از سرکوب مشروطه توسط محمدعلی شاه قاجار تمام حرکتهای مشروطهخواهانه در تهران خاموش شدند؛ اما در تبریز و تنها در چند محله آن، هنوز کسانی بودند که حاضر باشند تا پای جان از این دستآورد پاسداری کنند. ستارخان و پیروانش در محلهٔ امیرخیز، باقرخان از محلهٔ مارالان و ارامنه این محلهها و حدود یکصد داوطلب مسلحی که توسط روشنفکران ارمنی شهر از قفقاز سازماندهی شدهبودند، شروع بهمقاومت کردند و بهتدریج چند محلهٔ دیگر نیز بهآنها پیوستند. مقاومت آنها در مقابل نیروهای طرفدار محمدعلی شاه، بهسرکردگی امام جمعهٔ تبریز و با حمایت طایفهٔ شاهسون و دیگر مدافعان استبداد، ماهها ادامه داشت تا اینکه در اصفهان و گیلان نیز مردم بهپاخواستند و مشروطهخواهان با فتح تهران بهپیروزی رسیدند. در واقع باید گفت که شروع قیام مشروطهخواهان بر استبداد محمدعلی شاهی، از شهر تبریز بود.[۱۰] در سال ۱۳۲۴، فرقه دموکرات آذربایجان با حمایت شوروی سعی در برپایی حکومتی مستقل از دولت مرکزی ایران کرد و تبریز مرکز فعالیتهای این گروه بود. ولی با بیرون رفتن نیروهای شوروی، این فرقه نیز با شکست سختی روبهرو شد.[۱۰]سیاست دوران شوروی کمونیستی و استالین موسوم بهدیوار آهنین و بستهشدن مرزهای شمالی ایران در این دوران، ضربهٔ بزرگی بهرونق شهر -بهعنوان مرکز مبادلات منطقه با همسایگان شمالی ایران- وارد نمود.[۵] در ۲۹ بهمن ۱۳۵۶، تظاهرات مردم تبریز بهمناسبت چهلمین روز کشتهشدگان ۱۹ دی ۱۳۵۶ تظاهرات قم بهدرگیری کشید و معترضین عملاً بیشتر نقاط شهر را تسخیر نمودند.[۱۰] در سالهای نخست بعد از انقلاب ۱۳۵۷، طرفداران حزب جمهوری خلق مسلمان ایران، برخی ناآرامیها در این شهر پدید آوردند که با دخالت دولت ایران و تعطیل حزب مذکور، این ناآرامیها خاتمه یافت. تبریز در سالهای جنگ عراق با ایران، نقشی بارزی داشت و حضور نیروهای داوطلب از تبریز در آن دوران، درخور توجه بود. بنابر آمار رسمی موجود، شمار کشتهشدگان این شهر در این جنگ بیش از ۴٬۲۰۰ تن بودهاست.[۷]